دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۳ ق.ظ
وقتی فرمول مذاکرات دروازه عملیاتی امریکا می شود
داده ها و ستانده ها و پیامدهای استراتژیک در توافق وین و قطعنامه 2231
وقتی فرمول مذاکرات برد برد دروازه عملیاتی پروژه امریکا می شود
مقدمه
تبیین«برجام»و«قطعنامه۲۲۳۱»از منظر حقوقی-سیاسی،از دیدگاه دیپلماتیک،از زاویه فنی-هستهای،و از بُعد اقتصادی-تجاری،بررسی شده و در سطح محافل علمی و رسانه ای،به نقد و نظر گذاشته شده،اما بُعد ارزیابی استراتژیکی آن صورت نگرفته است.تبیین برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ از منظر استراتژیکی ،در یک کلاننگری و نگرش سیستمی،سه وجه و ضلع کلی دارد:
۱) ضلع توان هستهای ایران و آنچه در مذاکرات به تصویب رسیده است.
۲) ضلع توان اقتصادی ایران و آنچه در مذاکرات در حوزه تحریم به تصویب رسیده است.
۳) ضلع توان دفاعیـ امنیتی ایران و آنچه در مذاکرات و در قطعنامه ۲۲۳۱ بعنوان تعهد و تحدید توان دفاعیـ تسلیحاتی ایران رقم خورده است.
چهارچوب نظری برای تحلیل برجام و قطعنامه ۲۲۳۱،پروژه رسمی SSR ایالات
متحده درباره جمهوری اسلامی ایران است. آنچه مدام از سوی اوباما و جان
کری و دیگر مسئولان آمریکا نسبت به موضع منتقدان آمریکاییـصهیونیستی
توافق وین (برجام)مطرح میشود این است که توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱،امنیت رژیم صهیونیستی را تضمین میکند و موجب تغییر رفتار جمهوری اسلامی در
منطقه خواهد شد،کنایه از تحقق پروژهSSR در قالب مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ است.«قطعنامه ۲۲۳۱» اعم از«برجام» است و عصاره هفت قطعنامه قبلی علیه
برنامه هستهای ایران محسوب میشود؛عملاً آنچه در قطعنامههای پیشین
زائد بود و ناکارآمد،در این قطعنامه حذف و ابعاد اثربخش آن،همچنان حفظ
شده است.مبتنی بر چهارچوب نظری پروژه SSR علیه ایران،ارزیابی استراتژیکی
برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ حاکی از واگذاری«یقهجمهوری اسلامی »به دشمن
در محورهای متعددی است،و حکایت از پیدایش رخنهها و منفذهای امنیتی
متعددی در ساختار قدرت و امنیت جمهوری اسلامی دارد،بگونهای که«شمشیر
داموکلس»شورای امنیت، بالای سر جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
چهارچوب نظری استراتژی دشمن:پروژه SSR آمریکا علیه ایران
ایالاتمتحده در دو دهه اخیر،در ذیل مقررات بینالملل و با پشتوانه سازمان ملل،در کنار طرح پروژه DDR گروههای مقاومت اسلامی در منطقه،پروژه SSR ایران؛سوریه و عراق را در دستور کار قرار داد،اما تاکنون امکان عملیاتی نمودن تعاملی آن را نیافته بود.اکنون مبتنی بر برجام و سپس بر مبنای قطعنامه ۲۲۳۱ امکان عملی نمودن پروژهSSR را یافتهاند،و رخنه و منفذی برای تحقق آن پیدا کردهاند.
طرح SSR به معنی«رفرم اجزاء و قطعات قطاع امنیت»کشورِ هدف است.
پروژهSSR"Security Sector Reform"طرحی برای درهم شکستن مقاومت یک جامعه محسوب می شود.هیچ کشوری منابع پنجگانه قدرت ارگانیکی(فرهنگی، سیاسی،اقتصادی، اجتماعی،دفاعی؛نظامی)همسطح و همترازی ندارد؛از اینرو در یک حوزه قدرتمندتر و در حوزهای دیگر ضعیفتر است.
سازوکار پروژهSSR اینگونه است که منابع پنجگانه قدرت کشورِ هدف؛ارزیابی شده،سپس مشخص میشود هرکدام از این منابع قدرت در چه سطحی هستند و بلندترین و پایینترین سطح قدرت در کدام حوزه است آنگاه با سازوکارهای خاص خود، قویترین منبع قدرت را آنقدر تحت فشار قرار میدهند و فرسوده میکنند تا به سطح چهارم برسد ،سپس در مرحله بعد این دوسطح را با هم تحت فشار قرارمیدهند تا به سطح سوم برسد و به همین ترتیب این روند تا آنجا طی میشود که همه سطوح قدرت به پایینترین سطح برسند.حال اگر به جای منابع پنجگانه قدرت ارگانیکی،منابع دوگانه قدرت سایبرنتیکی (اطلاعات و انرژی)مطرح باشد نیز به همین منوال عمل میشود.
قوت نظامی،سیاسی و فرهنگی انقلاب اسلامی موجب شده است که ایران در درون و
بیرون از کشور خود،نهضت اسلامی و همچنین استقلال از نظام سلطه را به پیش
ببرد.پروژه SSR پروژهای حقوقی-استراتژیک است که قوتهای برتر کشور
هدف را میفرساید و در نتیجه،توان امنیتی آن را در اجزاء قطاع آن به مرور
کاهش داده و زمینگیر میسازد.سپس با پدیده آشوبهای درونی،جنبش های
مخملی،و تروریسم تکفیری،موفق میشود تراز امنیتی آن کشور را از طریق«کاهش تراز اجزاء قطاع قدرت آن»،پایین آورد و آن را تضعیف نماید.
سابقه
در دوره بیل کلینتون که استراتژی مهار دوجانبه(علیه ایران و عراق)از سوی کاخ سفید مطرح شد،مثلث کلینتون،الگور (معاون رئیسجمهور)و کوهن(وزیردفاع)،اصرار بر تحققSSR ایران و عراق و DDRجنبش مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین داشتند.
در دوره ۱۸ سال گذشته،عمده فعالیتهای حقوقیـ بینالمللی آمریکا در سازمان ملل از جمله طرح تحریمهای گسترده علیه ایران معطوف به ایجاد اهرمهای فشاری برای کشاندن ایران به پای میز مذاکرات و سپس تحمیل تعهدات گسترده و عمیق به ایران برای تحقق SSR بود.تا هنگام تصویب قطعنامه۲۲۳۱ در تیرماه ۱۳۹۴ این امکان برای غرب فراهم نشده بود.هربار قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب می شد،ایران آنرا نمیپذیرفت و عملاً ارتباط جهان استکبار را با ایران محدودتر میکرد.در ۱۳۸۷ غرب متوجه این نقیصه شد.از اینرو گرهارد شرودر صدراعظم پیشین آلمان را در جوار عامل دیپلماسی عمومی آلمان یعنی دکتر سمیعی جراح معروف مغز، به ایران اعزام نمودند.گرهارد شرودر در هر دو مصاحبه اصلی خود در ایران روی یک نکته تکیه کرد؛«ایران بدون هیچ پیششرطی،با غرب مذاکره کند.»
اگر غرب به تحریم،فشار و تهدید رو آورد،و مدام قطعنامه علیه ایران تصویب
کند،ایران سقوط میکند.در مقابل روزبروز از غرب دورتر شده و در
نتیجه تأثیر پروژه SSR که جوهر آن،تعامل براندازانه غرب علیه ایران
است،به حداقل میرسد.از اینرو پس از تصویب قطعنامه ۲۲۳۱،که محصول
توافق وین و نشست و برخاست منتجشده به«برجام»میباشد،اکنون پروژه SSR
بطور اتوماتیک عملیاتی شده است؛زیرا تعامل گسترده غرب با اقتصاد ایران،دروازه SSR را به روی ایران گشوده،و از سوی دیگر مهار توان هستهای
ایران در دست غرب،اهرم فشار و زمینه بهانهجویی را برای او محفوظ داشته
است.تنها بخش قدرت ملی ایران که غرب در آن حضور و نفوذ نمییابد، بخش قدرت
دفاعی است که قطعنامه۲۲۳۱ تمهیدات لازم را برای مهار آن فراهم ساخته
است.اگر مقام مسئولی در تیم مذاکره ایران مدعی شود که بخشهایی از
قطعنامه ۲۲۳۱ را نمیپذیریم،پس عملاً مدعی است که «قطعنامههای سازمان
ملل،کاغذپارهای بیش نیست.»
قاعده نفی سبیل
مبنای فقهی سیاست خارجی انقلاب اسلامی،قاعده«نفی سبیل»است.قرآن کریم تأکید فرموده که«وَ لَن یَجعَلَ اللَّـهُ لِلکَافِرِینَ عَلَى المُؤمِنِینَ سَبِیلًا»خدا هیچ راهی را برای سیطره و غلبه کفار بر مؤمنان قرار نداده است.قطعنامه ۲۲۳۱ بسترساز پروژه SSR است و این پروژه زمینه نفی قاعده«نفی سبیل» است.مگر در وزارت امور خارجه ایران دو نکته دیگر مطرح باشد:
۱) آمریکا و قدرتهای استکباری،مصداق کفر جهانی نبوده و سیطره،هژمونی و استیلای آنها بر ایران،مصداق قاعده مزبور نیست.
۲) یا اینکه اساساً وزارت امور خارجه ایران مبتنی بر قاعده«نفی سبیل»عمل نمیکند.
فرمول مذاکرات برد ـ برد
بررسی«برجام»و«قطعنامه۲۲۳۱»از منظر پروژه SSR آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران،در قالب فرمول مذاکرات هستهای امکانپذیر است.
الف)دادهها در مذاکرات:واگذاری و مهار توان تکنولوژیک هستهای .
ب)ستاندهها در مذاکرات:رفع بخشی از تحریمهای مالی-تجاری کشورهای سلطهگر.
ج)پیامدهای دادهها و ستاندهها:مهار فعالیتها و توان دفاعی-امنیتی ایران،و اشراف اطلاعاتی دشمنان.
هرم SSR در ترازشناسی قدرت ملی ایران
مبتنی بر فرمول مذاکرات(داده؛ستانده؛پیامد)هرم SSR شکل گرفته
است و در ترازشناسی قدرت ملی ایران با کاهش توان هستهای،بخشی از
تحریمها رفع خواهد شد،اما پیامد آن این است که توان دفاعی-امنیتی نیز
کاهش یافته و مهار میشود؛ یعنی آنچه که در مبحث داده و ستانده مطرح نبوده
است(توان دفاعی؛امنیتی)عملاً«داده اصلی»از سوی ایران در مذاکرات
و«ستانده واقعی» از سوی استکبار جهانی است.
الف- داده
در مذاکرات مقرر شد ایران برای اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای خود،آنرا کاهش داده و در بخشهای عمدهای عملاً متوقف نماید و کاملاً آنرا تحت نظارت و کنترل نظام سلطه درآورد. آنچه مبتنی بر«برجام»و«قطعنامه۲۲۳۱»از سوی ایران واگذار شده است،چهار بخش کلی را در بردارد:
۱)رقیقسازی و مینیاتوریزه کردن توان تکنولوژیک هستهای ایران،به مدت حداقل ۱۰ سال.
۲)مهار و کنترل تکنولوژی هستهای مینیاتوریزه شده ایران،به مدت حداقل ۱۰ سال.
۳)واگذاری عنان تکنولوژی هستهای ایران بدشمن بعنوان عامل و اهرم فشاری برای تحقق استراتژی«مکانیزم ماشه»در شورای امنیت سازمان ملل متحد(مواردی مانند بند ۱۲ اعمال مفاد قطعنامههای پیشین در قطعنامه۲۲۳۱)ذیل بند ۴۱ منشور ملل متحد زمینه تحقق مکانیزم ماشه است.
۴)تحقق اشراف اطلاعاتی دشمن،برتوان تکنولوژیک،به ویژه هستهای ایران.
ب- ستانده
در مقابل کاهش و توقف بخش عمدهای از فعالیت هستهای، مقرر شد استکبار جهانی بخشی از تحریمهای ایران را حذف کند. وزارت خزانهداری آمریکا،در دوره ۱۳۸۵_۱۳۷۳ بالغ بر ۲۵.۰۰۰ قرارداد و معامله تجاری کشورهای مختلف را با ایران منتفی ساخت و در بازه ۱۳۹۴_۱۳۸۶ این رقم را با کنترل و شدت بیشتری در جهان اعمال نمود و بیش از ۵۰.۰۰۰ قرارداد و معامله تجاری کشورها با ایران را ملغی نمود.این رقم،بیشترین حجم خنثیسازی مراودات تجاری در«اقتصاد تحریم»در جهان است که با همه تحریمهای کوبا،عراق(عصر صدام)،کره شمالی، بلاروس و روسیه برابر بوده و عملاً به مقاومت اقتصادی مردم ایران تبدیل شده و زمینه ظهور و بروز استقلال اقتصادی جمهوری اسلامی ایران گردید که در قالب«دکترین اقتصاد مقاومتی»،می رفت به الگویی ویژه در جهان بدل شود.اما تلاش طرف مذاکرهکننده ایرانی برای زدودن تحریمها در برابر کندنمودن رشد توان هسته ای کشور،فرصت طلایی برای استکبار جهانی پدید آورد تا دستاورد زیست در محاصره اقتصادی که«فرهنگ مقاومت اقتصادی»و توجه به ظرفیتهای درونی و خودباوری در «توانستن»است را مورد هجوم قرار دهد.در واقع دستاورد رفع کانالیزهشده تحریم برای نظام سلطه این است:«زمینه سازی شرایط ویژه برای حمله به استراتژی امام خامنهای مدّظله العالی در حوزه دکترین مقاوم سازی اقتصاد در چهارچوب اقتصاد مقاومتی»همچنین گشایش تعامل نظام مالی-بانکی ایران با نظام مالی استکبار جهانی،بستر ویژهای برای شکل گیری سازوکار«جنگ ارزی»در سالهای آینده با جمهوری اسلامی است،زیرا مادامی که ارتباطات مالی-بانکی بدلیل مقررات تحریم اقتصادی بین ایران و غرب کم و ناچیز بود،امکان نبرد ارزی نیز محدود بود،اما برای تأثیرگذاری بر ارز کشور هدف (در شرایطی که امروزه جهان به کارزار جنگ بین ارز کشورها بدل شده است)باید با نظام مالی و بازار پول آن کشور ارتباط داشت.از سوی دیگر،هجوم ملخ وار گرگهای گرسنه اقتصادِ در حال رکود غرب به بازار ایران،بستر مناسبی برای سرویسهای اطلاعاتی غرب در تحقق اشراف اطلاعاتی مالی-اقتصادی و تجاری نسبت به قدرت اقتصادی جمهوری اسلامی را فراهم می سازد.این نکته،ضریب امنیت اقتصادی در امنیت ملّی جمهوری اسلامی را کاهش می دهد.
در مجموع،رفع تحریمها در بخشی محدود مرتبط با پرونده انرژی هسته ای
ایران،بدلیل فقدان استراتژی مشخص در دولت برای وضعیت پساتوافق و
پساتحریم،اقتصاد جمهوری اسلامی را با معضل جدیدی روبرو میسازد:عبور از«کاسبان تحریم»به « کاسبان توافق»یا«کاسبان پساتحریم»
کاسبان تحریم
۱) دولت ایران:چون در تحریم هستیم،پس نمی توانیم خدمات رسانی کنیم.
۲) تجار و دلالان داخلی:پدیده هایی چون بابک زنجانی.
۳) صرافان و دلالان ارز.
۴) کشور چین.
۵) کشور روسیه.
۶) کشورهای اتحادیه اروپا.
۷)کشورهای درجه۲ در روابط تجاری ایران:هند،ژاپن، کره جنوبی و... .
کاسبان پساتحریم
۱) دولت ایران.
۲) تجار و دلالان سنتی.
۳) تجار و دلالان جدید و نوظهور.
۴) کشور آمریکا(بهویژه در صنعت هوایی و...)
۵) کشور فرانسه(بهویژه در صنعت خودرو و...)
۶) کشور آلمان.
۷) کشور انگلیس.
۸) کشور ایتالیا.
۹) کشور روسیه(بهویژه در صنعت نظامی و...).
۱۰) کشور چین(بهویژه در صنعت هسته ای و...).
۱۱) کشورهای لایه دوم:هند،ژاپن،کره جنوبی،ترکیه و....
در نتیجه،«کیک بازار ایران»در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی تحریم گران در یک توافقِ نانوشته،تقسیم شده است؛استعاره آن این است که ابنزیاد،ابنسعد و شمر،پس از بستن آب به روی یاران امام حسین(ع)در کنار نهر علقمه،بطریهای آب خود را برای عرضه و فروش به حضرت ابوالفضل(ع) چیده باشند.
البته باید متوجه این نکته بود که تحریمها تاکنون«ظالمانه» خوانده می شد؛اکنون اما تحریمکننده ها ضمن اینکه به بازار ایران هجوم می آورند،همچنان تحریمهایی را علیه اشخاص و نهادهای گوناگون انقلاب اسلامی محفوظ میدارند،که طبیعتاً این تحریمها را باید«تحریمهای عادلانه»نامید!
مؤلفه های حوزه«ستانده»پنج موضوع کلی را در بر می گیرد:
۱)خنثیسازی عملی و روانی فرهنگ«ما می توانیم»؛ «توانستیم»و«خدا می خواهد».
۲) ممانعت از تحقق مقاوم سازی اقتصاد ایران در دکترین اقتصاد مقاومتی.
۳) فراهم سازی مقدمات سیستماتیک زمینه برای آغاز جنگ ارزی علیه ایران در سالهای آتی.
۴) تحقق اشراف اطلاعاتی دشمن بر توان مالی،تجاری و اقتصادی ایران.
۵) رشد فرهنگ مصرف و پدیده سبک زندگی بورژوایی در مردم ایران و در نتیجه کاهش روحیه مقاومت و استکبار ستیزی.
ج- پیامد
«داده»های توان هسته ای،«ستانده»های اقتصادی در رفع بخشی از تحریم را در برداشت.به این «بده-بستان»عنوان«برد- برد»نهاده شد.
اما این بده-بستان،یک ضلع سوم دارد:پیامدهای این بده-بستان.
پیامدهای«بده-بستان»مذاکرات اخیر،عمدتاً در حوزه دفاعی-امنیتی انقلاب اسلامی خود را مینمایاند و اثرات مخرب آن در ماه ها و سالهای آینده به معضلی کلیدی در امنیت ملّی جمهوری اسلامی تبدیل می گردد.
در واقع از رهگذر توافق وین،مشکلاتی از کشور حل شده و مشکلات جدیدی پدیدار خواهد گردید؛نسبت«آنچه حل شد»و «آنچه بگونه ای نوظهور حادث می شود»قطعاً نسبت متوازنی نیست.در واقع،سادهانگاری است که کسی«داده»و «ستانده» را محصور به مباحث فنی هسته ای و حوزه های رفعشده در تحریم نماید.در صورتیکه ظاهراً با یک«داده»اولیه(در کاهش توان هسته ای)روبرو بوده،و با یک«ستانده»(در کاهش بخشی از تحریمها)مواجه هستیم؛اما عملاً یک«داده»ثانویه هم وجود دارد: کاهش توان دفاعی-امنیتی؛اگر مقام مسئولی بگوید: «ضمانت اجرا ندارد و نمی پذیریم»در این صورت از نظر حقوقی مشکلات جدیدی مبتنی بر قطعنامه ۲۲۳۱ ظهور و بروز می یابد.
برای نمونه،همانگونه که در بند ۹ قطعنامه ۱۹۲۹ در سال ۲۰۱۰ موضوع توان موشکی بالستیکی ایران هدف قرار گرفت،اکنون در قطعنامه ۲۲۳۱ نیز توان موشکی بالستیکی مجدداً آماج دشمن واقع شه است.
همچنین در قطعنامه ۲۲۳۱ فروش تسلیحات به ایران ذیل نظارت سازمان ملل متحد دیده شده و خرید سلاح از ایران نیز کاملاً کانالیزه شده است که به نظر می رسد با توجه به عدم تمرکز جمهوری اسلامی بر تجارت صنعتِ دفاعی،هدف طرح این موضوع در قطعنامه۲۲۳۱،موضوع کمک ایران به جنبشهای مقاومت اسلامی است.پیامدهای«بده-بستان»مذاکرات منتج به توافق برجام، چهار مؤلفه کلیدی در حوزه دفاعی-امنیتی دارد:
۱) مهار فعالیتهای دفاعی بومی(موشکی)که محصول داخل کشور است.
۲) مهار و کنترل فروش تسلیحات ایران،با هدف مهار کمک ایران به نهضتهای مقاومت اسلامی.
۳) مهار و کنترل خرید تسلیحات از سوی ایران.
۴) تحقق اشراف اطلاعاتی دشمن بر حوزه دفاعی-امنیتی نیروهای انقلاب اسلامی ایران.
نتیجه:
در مذاکرات اخیر که منتج به توافق وین(برجام)و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت گردید،قاعده این است:
۱)داده اولیه:توقف و کاهش بخشهای قابل توجهی از توان و ظرفیت هسته ای کشور؛
۲) ستانده:رفع بخشی از تحریمهای مالی،تجاری و اقتصادی از سوی استکبار جهانی،
۳)پیامد(دادهثانویه):مهار و کنترل توان دفاعی-امنیتی کشور خواهد بود(مبتنی بر پذیرش تعهدات،محدودیتها و فشارهای وارده در ماه ها و سالهای آتی،مشکلات عدیده ای را برای کشور به بار خواهد آورد.)
نویسنده:دکتر حسن عباسی
۹۴/۰۷/۰۶